۴ پیشنهاد حقوق بشری برای جلوگیری از هک مغز انسان
مغز انسان یک معما است که در جمجمه پیچیده شده است، اما علم اعصاب، در حال کشف راز های این معما است.به تازگی پژوهشگرانی از کشور سوئد چهار حق بشری جدید را پیشنهاد کردهاند، که مربوط به محدودیتهای لازم در چگونگی خوانش و کنترل ذهن است.
به گزارش کلیک، امواج مغز را میتوان با استفاده از الکترو انسفالو گرافی (EEG) ردیابی کرد، و این کار برای تشخیص اینکه، کدامیک از بخشهای مغز در کدام فعالیتها دخیل هستند، برای تشخیص ضربهی مغزی، حدس زدن عددی که فرد در حال فکر کردن به آن است، کمک به قربانیان سکته مغزی برای بازیابی مهارتهای حرکتی خود، و یا امکان برقراری تماس افراد محبوس، با دنیای خارج، به ما کمک میکند. اگر این سیگنال "خروجی" باشد، تحریک مغناطیسی فراجمجمهای (TMS)، سیگنال ورودی خواهد بود: با قراردادن یک سیمپیچ مغناطیسی در پشت جمجمه، میتوان مغز بیمار را به طور مستقیم، برای تقویت حافظه، یا فراگیری، ارسال پیامها، درمان میگرن، و یا حتی بازی کردن، تحریک کرد.
اما این تکنولوژی جنبهی تاریکی هم دارد. کشف رازهای مغز میتواند شخصیترین افکار ما را بدون رضایت شخصی، در معرض هکشدن، خواندهشدن و به اشتراک گذاشته شدن بگذارد، ممکن است ما احساس شخصی که از خود داریم را از دست بدهیم، و یا در بدترین حالت، ممکن است به شکل شگفت انگیزی در خطر دیوانگی و جنون قرار بگیریم.
محققان میگویند: " ذهن انسان، آخرین پناهگاه او برای آزادی شخصی و خودمختاری است. در حالیکه جسم میتواند به آسانی تحت تسلط و کنترل دیگران قرار بگیرد، ذهن ما، به همراه افکار، باورها و اعتقادات ما، تا حد زیادی، فراتر از محدودیتهای خارجی است. با این حال، با پیشرفت های مهندسی اعصاب، تصویربرداری از مغز و فراگیر شدن نوروتکنولوژی، ممکن است ذهن هم دیگر یک دژ شکست ناپذیر نباشد."
با در نظر گرفتن این نگرانی ها، محققان در دانشگاه زوریخ و بازل، چهار حق جدید را برای انسان پیشنهاد کردهاند، که میتواند در آیندهی نزدیک، با توجه به پیشرفتهای علوم اعصابشناسی، بسیار سودمند باشد. طبق اظهارات این تیم، هر انسانی که روی کرهی زمین زندگی میکند، باید از حق آزادی شناختی، حریم خصوصی ذهنی، یکپارچگی ذهنی، و تداوم روانی برخوردار باشد.
حق آزادی شناختی
آزادی انتخاب، بیان، مطبوعات و مذهب، از موارد مهم قانون اساسی ایالات متحده هستند، اما همهی این حقوق را می توان در زیر یک پرچم قرار داد: حق آزادی شناختی. ذهن افراد، فضایی است که در آن، افراد تمام تصمیمات شخصی خود را در رابطه با چیزهایی که باور دارند، به زبان میآوردن و انجام میدهند، می گیرند و محققان پیشنهاد میکنند که باید از این فضا، به عنوان یک حق اساسی انسان محافظت شود. سازمانها و دولتها نباید بتوانند "به زور و حتی به شکل ضمنی، وارد حریم ذهنی، شهروندان شوند." و مردم باید از حق مخالفت با استفاده اجباری از تکنولوژیهای عصبی برخوردار باشند. حتی فکر کردن و در نظر گرفتن چنین شرایطی، بسیار ترسناک است، اما با پیشرفتی که برای تکنولوژی در چند سال یا دههی آینده تصور میشود، محکمکاری ارزش خود را دارد."
حق رعایت حریم ذهنی
به لطف اینترنت، اطلاعات شخصی ما هیچگاه بیشتر از زمان حال، در معرض عموم نبوده است، اما چه اتفاقی خواهد افتاد اگر سازمانها و دولتها بتوانند اطلاعات را به طور مستقیم از مغز ما ثبت کنند؟ ما همیشه نمیتوانیم کنترل مستقیمی روی افکار خود داشته باشیم، و محققان اشاره میکنند حتی اگر فردی برای انجام یک اسکن EEG رضایت داده باشد، ممکن است دستگاه، اطلاعاتی فراتر از آنچه که فرد میخواهد به اشتراک بگذارد را برداشت کند. ایدهی این تیم تحقیقاتی از حریم ذهنی تنها زمانی تحقق مییابد که بتوان با اطمینان گفت، این دستگاه ها، فقط قادر به خواندن امواجی از مغز هستندکه فرد کاملا با آن موافق است، و اطلاعات جمع آوری شده هم باید از نظر درز کردن و انتشار غیرقانونی در اینترنت، محافظت شود. اهمیت خاص این موضوع، در آن است که تفکرات ما نیز، به اندازهی اطلاعات، شخصی هستند، و ارتباط ناگسستنی آن، با هویت ما می تواند ناشناس باقیماندن آن اطلاعات را غیر ممکن کند.
حق انسجام ذهنی
اگر یک شخص سوم ناشناس، بدون آگاهی شما، کامپیوترتان را دستکاری کند، ممکن است باعث تخریب داده ها شود. حالا تصور کنید که این "کامپیوتر" ذهن شما باشد - تخریب در این مورد، شما را دیوانه خواهد کرد. رابطهای کاربری ذهن با کامپیوتر، امروزه برای مصرف قطعات مصنوعی از طریق کنترل ذهنی، وارد عرصه تکنولوژی شده اند، به طوری که بیمار، این اعضا را مانند اعضای بدن خودش تصور می کند. اما این اعضا از راه دور هم قابل کنترل هستند، و این موضوع به اندازهی زمانی که یک فرد ناشناس، کنترل دست چپ شما را به دست بگیرد، نگران کننده است. برای محافظت از افراد در برابر این داستانهای ترسناک، و حرکت نا خودآگاه به سوی شستو شوی مغزی، این مقاله، انسجام ذهنی را به عنوان یک حق بشری معرفی میکند.
حق تداوم روانی
افراد هویت خود را بر اساس خاطرات و افکار خود میسازند و علوم اعصاب، توانسته است راه هایی را برای تغییر این شرایط پیدا کند. امروزه امکان پاککردن یا کاشتن خاطرات، وجود دارد، که احتمالا، تغییرات رفتاری را به دنبال خواهد داشت ( چه به صورت اشکار و چه به صورت عدم تمرکز حواس)، و این موضوع میتواند باعث اختلال در هویت و احساس فرد نسبت به خود شود. حفظ این احساس و هویت، همان چیزی است که محققان از آن با نام تداوم روانی یاد میکنند.
در حالیکه ممکن است تمامی این موارد، در حال حاضر لازم به نظر نرسد، فکر کردن در مورد آن، پیش از آن که به واقعیت تبدیل شوند، میتوانداز دیدگاه بهداشتی، قانونی، و اخلاقی ایدهی خوبی باشد. جزئیات بیشتر، چگونگی پیادهسازی این ایدهها و محدودهی آن، هنوز مورد بحث است، اما محققان علاقهی زیادی به آغاز این گفت و گو دارند.