آیا زندگی در مناطقی از منظومه شمسی امکان پذیر است؟

اوایل این هفته ناسا اعلام کرد دانشمندان یک منظومه شمسی هفت سیاره ای کشف کردند که در حال چرخش حول یک ستاره است و آن را TRAPPIST-1 نامیدند. این سیاره های چندتایی می توانند میزبان خوبی برای سکونت انسان باشند. شاید این ها فقط تصورات علمی تخیلی نویسندگان است.

آیا زندگی در مناطقی از منظومه شمسی امکان پذیر است؟

به گزارش کلیک ، از آنجایی که گنجایش زمین نمی تواند پاسخگوی نیاز افراد برای زندگی بر روی آن باشد، این موضوع شاخص خوبی است که سیستم های دیگری خارج از زمین وجود دارند که شاید بتوانند پاسخگوی نیاز انسان برای زندگی باشند.

این موضوع اثباتی برای داستان های نویسندگان علمی تخیلی است که مدتهاست به این کار مشغولند. نویسندگان دهه هاست که تصور می کنند منظومه شمسی دارای چندین سیاره مانند زمین است که زیستگاه انسان هاست که این تصور باعث ایجاد داستان هایی در تلویزیون و نوشته ها شد. در اینجا سه موضوع وجود دارند که نویسندگان با استفاده از آن ها داستان ها را بیان می کنند:

ایالت های سیاره ای

درواقع اولین واصلی ترین راهی که سکونت در منظومه های شمسی را ممکن می سازد تجسم فرهنگ زندگی فضایی است. به جز برخی محدودیت ها، سکونت در سیستم های ستاره ای به نویسندگان این اجازه را می دهد که در داستان هایشان منطقه ای از فضا را اداره کنند و نگرانی درباره نقض قانون های فیزیک نداشته باشند. شخصیت ها می توانند سوار بر یک کشتی شوند و به سیاره قابل سکونت در منظومه دیگر روند و هر کدام نظام و فرهنگ خود را داشته باشند. این یک نسخه بزرگتر از زمین است که شامل صدها کشور است.

نمونه های قابل توجه بسیاری از نوشته های علمی تخیلی وجود دارند.

این کارها تنها به نوشته ها محدود نمی شوند بلکه چندین نمایش تلویزیونی نیز وجود دارد که از همین شیوه استفاده می کند. نمایش Battlestar Galactica یک سیستم پیچیده شامل ۱۲ سیاره است. طبق گفته جین اسپنسون نویسنده این نمایش، این سیستم یک سیستم دوتایی با ۱۲ سیاره است که حول چهار ستاره می چرخند.

در نمایش دیگری توسط جوس ودون، Firefly در منظومه شمسی قرار گرفته و شامل صدها سیاره قابل سکونت و ماه است و مانند Battlestar Galactica هفت ستاره هرکدام با چندین سیاره دور دیگری می چرخند.

جنگ سرد

سازندگان برای ساخت داستان هایشان فراتر رفته اند و تنها به استفاده از سیاره های چندتایی اکتفا نکرده اند: سیاره های چندتایی در منظومه شمسی بخشی از داستان شدند.

نمونه داستانی بسیار خوب The Dispossessed است که بر اساس دو جهان به نام های انارس و یورس است که اطراف ستاره تائوستی در حال چرخش اند. این دو جهان کاملا از هم متفاوتند: یورس بزرگتر است و به چندین ایالت تقسیم شده است، در حالی که انارس به وسیله قسمت های جدا شده از یورس شکل گرفته است. این دو سیاره با هم ارتباط محدودی دارند و هنگامی که دانشمندی بخواهد یورس را به قصد انارس ترک کند تعادل ظریف بین این دو جهان را به خطر می اندازد.

Star Trek مثال بسیار خوب دیگری است. دو جهان با نام های رومولوس و رموس وجود دارند. اهالی رومولوس اهالی رموس را به بردگی کرفتند و آن ها را وادار کردند که در معدن ها و یا به عنوان سرباز در قلمروشان کار کنند. سرانجام اهالی رموس از جین لوک پیکارد کمک گرفتند تا رئیس رومولوسی ها در StarTrek به نام نمسیس را سرنگون کنند.

هنوز نمونه دیگری از این ها در فصل اول نمایشStargate نیز وجود دارد. در فصل اول نمایش Enigma اهالی تولن که نسل پیشرفته ای از انسان ها هستند در سیاره دیگری به نام سریتا سکنی می گزینند. بعد از راه اندازی تکنولوژی های پیشرفته در سریتا توسط اهالی تولن این سیاره نابود می شود.

بررسی چنین نمونه هایی چیزی فراتر از داستان است، با استفاده از سیاره های چندتایی می توان عدم تساوی را بین دو بخش در یک جامعه نشان داد و این نابرابری می تواند در اقتصاد، سیاست و یا نژاد باشد. هر سیاره می تواند نمایشگر بخشی از جامعه باشد.

منظومه شمسی ما، مریخ و غیره

در نهایت تصویری از منظومه شمسی ما وجود دارد. با وجود آنکه اکنون کولونی ها یا مکان های قابل سکونت دیگری در مجاورت ما وجود ندارد، نویسندگان علمی تخیلی مکان های قابل سکونت را در ونوس، مریخ، عطارد یا در ماه های صخره ای در گاز عظیم در نظر گرفتند.

اولین نمونه ای که به ذهن ما می رسد مجموعه داستانی Expanse از جیمز کوری است که تجسم سیستمی با فرهنگ وسیع است. مثال دیگر داستان ۲۳۱۲ از کیم استنلی است که منظومه شمسی را به تصویر می کشد و داستان های مریخ قرمز از این نویسنده مراحل اولیه انتقال مریخ را به تصویر می کشد.

اگر به عقب تر برگردیم می بینیم که هنوز نمونه های دیگری وجود دارند: ادگار رایس با داستانی تحت عنوان Barsoom رمان Planetary را از رده خارج کرد. در رمان های جان کارتر سیاره هایی مانند ونوس و مریخ میزبان تمدن خودشان هستند. نویسندگانی مانند لی برکت و ری بردبری کارهایشان مربوط به عادات و رسم و رسوم است.

بسیاری از این داستان ها شامل ایده های یکسان اما از نویسندگان مختلف هستند: سیاره ها به هم نزدیک و در دسترس ما هستند و عدم تطابق بین سکنه باعث ایجاد ناسازگاری می شود. این ها سیاره هایی هستند که اغلب ما با آن ها آشنایی داریم بنابراین نویسنده می تواند به آسانی مکان های قابل سکونتی را بر روی سیاره ها به تصویر بکشد.

قبل از اینکه ما سیارات قابل سکونت TRAPPIST-1 را کشف کنیم داستان های زیادی راجع به آن ها نوشته شده بود. اینکه ما بتوانیم عملا به آن ها دسترسی پیدا کنیم دور از ذهن است اما خوشبختانه نویسندگان می توانند داستان های زیادی از زمان دستیابی ما به این سیاره ها خلق کنند.

ارسال نظر