اولین دانشمند تاریخ چه کسی است؟
با این سوال، ممکن است ذهنتان به سمت گالیله دانشمند دوره رنسانس برود، البته حق دارید. او ایده های ارسطو در مورد حرکت و مفاهیم پیچیده ای مانند نیرو، سکون و شتاب را برانداخت. اما او اولین دانشمند تاریخ پس از میلاد مسیح نیست.
کلیک- گالیله یکی از اولین تلسکوپ های جهان را ساخت و از آن برای مطالعه جهان هستی استفاده کرد. آنچه او از طریق لنز دستگاه خود دید، باعث شد که زمین از مرکز جهان هستی برداشته شود و در جای صحیح خود قرار گیرد. گالیله در همه کارهایش به استفاده از مشاهده و آزمایش تاکید داشت. ولی هنوز گالیله موفقیت های خود را مرهون فردی بود که ۲۰ سال قبل از او به دنیا آمده بود و تاثیر زیادی بر روش های علمی گذاشته بود.
نام او ویلیام گیلبرت است که در فیریک به مطالعه می پرداخت. همراه با گالیله، گیلبرت مشغول آزمایش روش های علمی در کار خود بود و پس از گذشت دهه اول قرن هفدهم به عنوان یک الگو شناخته شد. سال ۲۰۰۲، جان گریبین در کتاب خود با عنوان دانشمندان یا The scientists می نویسد:
اگر چه گالیله یکی از چهره های برجسته در علم شناخته می شود و امروزه هر فرد تحصیل کرده ای حداقل نام او را شنیده است، ولی گیلبرت که کمتر شناخته شده است سزاوارتر است، او تاریخ تولد زودتری دارد و اگر صحبت از ترتیب زمانی باشد، گیلبرت اولین دانشمند است.
گیلبرت در سال ۱۵۴۴ در یک خانواده برجسته محلی به دنیا آمد و بین سال های ۱۵۵۸ تا ۱۵۶۹ به دانشگاه کمبریج رفت. در نهایت، در لندن ساکن شد و به عنوان پزشک به فعالیت پرداخت که البته در آن موفق هم بود و مورد توجه ملکه الیزابت اول و پس از او مرگ او، در سال ۱۶۰۳ مورد توجه پادشاه جیمز اول قرار گرفت.
کار تحقیقات او در کتابی تحت عنوان "در مگنت، بدن مغناطیسی و آهنربای بزرگ زمین"، اولین کتاب قابل توجه علم فیزیک در انگلستان منتشر شده است.
در مقدمه کتاب، گیلبرت نیاز به آزمایش مطمئن و استدلات اثبات شده را به جای حدس و نظرات دلالان فلسفی را توصیف کرد. او همچنین نیاز به انجام آزمایش های دقیق، با مهارت، ماهرانه و نه غافلانه و نا آگاهانه را تشریح کرده است.
کتاب گیلبرت شامل تحقیقات اوست که جزییات را به خوبی تشریح کرده است و دیگر دانشمندان می توانند به آن رجوع کنند و آن هار ا تکرار کرده و نتایج او را تایید کنند. این تحقیقات به بسیاری از اکتشافات مهم در مورد مغناطیس منجر شده است.
گیلبرت، گالیله را به طور مستقیم تحت تاثیر قرار داد. دانشمند معروف اینالیایی کتاب گیلبرت را خوانده و خیلی از آزمایشات او را تکرار کرده است. تصور این ساده است که گالیله کتاب را مورد بررسی قرار داده و ایده های گیلبرت در مورد آزمایشات و مشاهدات را در دستور کار خود قرار داده است. مسیری که گیلبرت خودش نیز همان راه را رفته بود.
گالیله با این کارش علنا گیلبرت را به خاطر روش های علمی تایید کرده است. این تایید به تنهایی کافی است که این ادعا که گیلبرت اولین دانشمند است را ثابت کند.
خیلی عالی
همزمان با دوره گالیله، ابوریحاان بیرونی در ایران زندگی میکرد که شعاع زمین رو با زیر یک درصد خطا محاسبه کرده بود. اون موقع گالیله در غرب کشف کرده بود زمین گرد و دور خورشید میچرخه که البته کلیسا مجبورش کرد حرفش رو پس بگیره و دست خط اشتباه کردم بده.
جالبه هم دانشمندان قبل از میلاد مسیح هم بعد از آن تا ظهور اسلام هم بعد از ظهور اسلام تا رنسانس همه هیچند یکدفعه ای گالیله به ذهن ما بیاد که شما بخواید ما را از اشتباه در بیاورید.
حتی اینکه عالم دور زمین می چرخد فقط جزء اعتقادات اروپائیان وحشی و اربابان کلیسا بوده وگرنه در ایران و تمام کشورهای اسلامی کتبی که تدریس می شده قائل بوده اند که خورشید مرکز منظومه شمسی است و غیر از منظومه شمسی را نیز قائل بودند ولی با کمی اشتباهات.
امان از این غرب دوستی
درود بر شما
این دیدگاه مربوط به غربی ها است که قبل از قرن هفدهم علم و دانش در نتیجه دانشمندی نداشتند معمولا” غربی ها آنقدر مغرور و متکبر هستند که هر چیز مربوط به خودشان را به همه جهان تسری می دهند . آیا واقعا” قبل از قرن ۱۷ در جهان دانشمندی وجود نداشت؟ پس این همه دانشمند که در چین و مصر و ایران قدیم زندگی می کردند چکاره بودند؟ چرا فقط دیدگاههای غربی های مغرور و از خود راضی را کورکورانه درج می کنید؟ تاکی قرار است خودمان را و گذشته خودمان را دست کم بگیریم و در قالب ملت خود باخته علومی را که خودمان در دنیا اعتلا دادیم و به مرحله کمال رساندیم و غربی ها فقط علوم مارا دنبال کردند به آنها نسبت دهیم؟
احسنت