۸ فیلم اقتباس شده از بازیها که حیثیت شخصیت های بزرگ گیم را بردند!
رسانه کلیک- هیچوقت متوجه این نشدیم که چرا فیلمسازان، بهترین ویژگیهای برخی از بزرگترین و محبوبترین شخصیتهای بازیهای ویدیویی را به بدترین شکل ممکن در پردهی نقرهای سینما به نمایش گذاشتهاند، شخصیتها و داستانهایی که به خودی خود، جذاب و عظیم هستند. در ادامه به ۸ فیلم اقتباسی از بازیهای ویدیویی میپردازیم که کاش ساخته نمیشدند.
شما را نمیدانم ولی برای من زیاد پیش آمده است. انتظار داشتم ابرقهرمان بازی محبوبم در دنیای سینما حسابی گرد و خاک به پا کند اما افسوس که فیلمسازها هر کاری کردند تا بزرگی و ابهت این شخصیتهای دوست داشتنی و البته خاطرانگیز، به زوال کشیده شود. فکر نمیکنم این که یک داستان قوی و به دنبال آن یک شخصیت پردازی قویتر زیر سوال برود، کار سادهای باشد اما خیلیها در دنیای سینما موفق به انجام چنین کار بزرگی شدند و کلی فیلم اقتباس شده از بازیها برای ما ساختند که یکی از یکی بدتر بود!
چند روزی بود که داشتم به فیلم Tomb Raider با بازی آلیسیا ویکاندر (Alicia Vikander) فکر میکردم؛ بعد از آن هم جردن وگ رابرتز (Jordan Vogt-Roberts) به ذهنم خطور کرد که فیلم Kong: Skull Island آخرین فیلم او بود. البته میدانید که رابرتز در حال حاضر فیلم Metal Gear Solid را کارگردانی میکند. خیلی مختصر میگویم؛ یک بار دیگر این سوال قدیمی و تکراری ذهنم را درگیر کرد: آیا اقتباس از بازیهای ویدئویی برای ساخت فیلم تصمیم درستی است؟
خیلی صریح میگویم که پاسخِ این سوال "نه" هست! اما خیلیها به رغم اطلاع داشتن از این جواب منفی، باز هم این کار را ادامه میدهند با ساخت چند فیلم اقتباس شده از بازیها تجارت خود را رو به جلو میبرند.
همان طور که دیدید فیلم Tomb Raider باعث شد یک سقوط آزاد نصیب این عنوان شود. فیلمهای این چنینی زیاد هستند که حسابی اسم و رسمی که بازیهای ویدئویی برای خود ساختند را، در دنیای هنر هفتم زیر سوال میبرند.
ما قصد داریم به یکی از دلایلی که شکست را نتیجه ساخت این 8 فیلم اقتباس شده از بازیها کرده است، بپردازیم.
قطعا یکی از بزرگترین ضعفهای این دسته از فیلمها انتخاب بازیگران است؛ یعنی کسانی که قرار است به جای قهرمانان بازی منبع، هنرنمایی کنند. البته نه به این معنی که این بازیگران توانمندیهای لازم را ندارند؛ اما قطعا میدانید که مقوله انتخاب بازیگر در فیلمهای سینمایی، فقط بر اساس توانمندیهای یک بازیگر انجام نمیشود و معیارهای بیشتری برای این تصمیم، ملاک است.
8. فیلم Max Payne - مارک ولبرگ در نقش مکس پین
یک عنوان کلاسیگ از یک استودیو که نقشها و نوع روایت و کلیت بازیهایش حسابی با فیلمهای سینمایی منطبق است. داستان Max Payne روایتگر داستان زندگی یک پلیس به نام مکس پین است که به موجب شغلش، خانوادهاش را از دست داده و تبدیل به یک شخصیت غمگین و افسرده شده است. یک اتمسفر سیاه و تاریک بر فضای این داستان چیره شده است و انتقام بیشترین چیزی است که ذهن مکس پین را درگیر خود کرده است.
نقش همچین شخصیت بزرگی را به مارک ولبرگ (Mark Wahlberg) که چهرهاش بیشتر از هر چیزی شبیه به سیب زمینی است. اگر بخواهیم یک دید کلی به بازی او در نقش مکس پین داشته باشیم، باید بگوییم که او از عهدهی این کار برنیامد حسابی شخصیتپردازی مکس پین در این فیلم را تخریب کرد. مشخص بود که ولبرگ سعی میکرد تا به جزئیات مورد نیاز همچین نقشی توجه زیادی داشته باشد برای مثال حتی یک لباس کاملا تیره هم تنِ او کردند اما هرگز نتوانست هیچ یک از مونولوگها، تیراندازی و خونریزیهایی که مکس پین در بازی به معرض نمایش میگذارد را، به خوبی اجرا کند. از آن گذشته، عدم توانایی فیلم در به تصویر کشیدن صحنههای آهسته که در سری بازی Max Payne همواره محبوب همه بازیکنان بوده است، یکی دیگر از ضعفهای فیلم مکس پین و بازی مارک ولبرگ بود.
7. فیلم Street Fighter: The Legend of Chun-Li - کریستین کروک در نقش چون لی
اگر متوجه شوم که امروز قرار است فیلم Street Fighter: The Legend of Chun-Li منتشر شود، حسابی گریه میکنم! داستان بیش از حد سطحی فیلم ساخت همچین اثری را غیرضروری میکرد اما اصرار به ساخت آن فقط باعث شد تا بازی کریستین کروک زیر سوال برود.
واقعیت این است که حتی اگر از فاصله خیلی دور هم به کریستین کروک (Kristin Kreuk) نگاه کنیم متوجه میشویم که او هرگز ظاهر یکی از شخصیتهای بازیهای مبارزهای را ندارد و قطعا به درد این نقش نمیخورد! اما بازی در نقش چون لی را به کروک سپردند و او هم موفق شد به بدترین شکل ممکن چون لی را در قالب یک فیلم سینمایی روی صفحههای نمایشگر، ظاهر کند. به عبارتی او نشان داد که کارگردانی این فیلم و مضمون آن تا چه اندازه ضعیف است.
چون لی که کریستین کروک به ما معرفی کرد، بیش از حد با اعتماد به نفس بود و هرگز چون لی که در طول این سالها ما میشناختیم نبود. کافی است تا به یک سکانس که کروک در حال زدن حرکت اسنایپینگ برد است نگاه کنید تا ببینید که این فیلم چطور شخصیت محبوب چون لی را از بالای یک ساختمان بلند به کف زمین پرتاب میکند!
6. فیلم Hitman - تیموتی اولیفانت در نقش هیتمن
ششمین فیلم اقتباس شده از بازیها فیلم هیتمن است که سال 2007 میلادی به روی پردههای سینما رفت. صحبت زیادی راجع به این فیلم نمیکنم اما از شما میخواهم فقط به چهره تیموتی اولیفانت در این نقش دقت کنید. اولین تفاوتی که بین هیتمن نسخهی تیموتی اولیفانت و هیتمن دوست داشتنی دنیای بازیهای ویدئویی وجود دارد، موهای سر آنهاست. هیتمن یک سر کاملا طاس و البته براق دارد(!) در حالی که هیتمنِ نسخه اولیفانت، فقط موهای خود را تراشیده است و شباهتی از این حیث بین او و هیتمن واقعی وجود ندارد. قطعا طاس بودن هیتمن، یکی از مهمترین و کلیدیترین عناصر شخصیت اوست!
مشکل بعدی این است که چهره او برای بازی کردن در این نقش بیش از حد جوان به نظر میرسد. به همین دلیل و کلی تفاوت دیگری که بین چهره او و هیتمن وجود دارد، اولیفانت در بسیاری از سکانسها، به خصوص سکانسهای مربوط به تیراندازی و صحنههای اکشن، سعی میکند تا چشمهایش را خیره کند و با خشم به هدف یا اطرافش نگاه کند. تا حدودی این کار او را شبیه به هیتمن کرده است اما فقط در صحنههای اکشن؛ در بقیه فیلم اولیفانت شباعت چندانی به هیتمن واقعی ندارد.
شاید اگر اولیفانت بیشتر روی شخصیت ظاهری و باطنی هیتمن مطالعه میکرد و شناخت بیشتری از او پیدا میکرد، میتوانست خیلی بهتر از اینها در نقشش غرق شود اما این اتفاق نیافتد و بازی اولیفانت در نقش مامور 47 در همان سال 2007 برای همیشه به پایان رسید.
5. فیلم Mortal Kombat: Annihilation- کیت کوک در نقش ساب زیرو
میخواهیم در مورد شخصیتی صحبت کنیم که یکی از بزرگترین و معروفترین شخصیتهای دنیای بازیهای ویدئویی را با تمام قوا به زوال کشید و به بدترین شکل ممکن به جای او ایفای نقش کرد!
همه ساب زیرو (Sub-Zero) در سری بازیهای Mortal Kombat را میشناسیم. یک جنگجوی فوق العاده از قبلیه نینجاها که مهارت خارق العادهاش منجمد کردن خون دشمنانش است. او میتواند اسکلتهای هر کسی خورد کند و عضلاتش را پاره کند اما، احتمالا هدف سازندگان فیلم Mortal Kombat از دادن نقش چنین شخصیتی به کیت کوک، خنداندن ما بود!
بیشتر قصد دارم راجع به آن صحنهای در فیلم صحبت کنم که کیت کوک یا همان ساب زیرو ماسک خود را درمیآورد و این صحنه یکی از بدترین شکنجههایی بود که تحمل کردم! به نظر من لباسها و ماسک رنگارنگ قهرمانان Power of Rangers زیبایی و ابهت بیشتری از چیزی که برای ساب زیرو در نظر گرفته بودند، دارد.
4. فیلم Resident Evil: Afterlife - ونتورت میلر در نقش کریس ردفیلد
هالیوود عزیز! اگر دنبال یک بازیگری هستی که دور بازوهایش به اندازه یک گاو(!) باشد، لطفا دیگر به آن شخص دراز و لاغری که در فیلم Prison Break (فرار از زندان) بازی میکرد، فکر هم نکن!
دقیقا بعد از این که چهار فصل ابتدایی سریال دوست داشتنی Prison Break پخش شد و بازی Resident Evil 5 هم در سال 2009 میلادی منتشر شد، اعلام شد که کریس ردفیلد در فیلم جدید Resident Evil حضور خواهد داشت. آخرین تصور ما در این مقطع زمانی از کریس ردفیلد، کریسی بود که در بازی RE 5 دیدیم. یعنی یک مرد تقریبا غول پیکر و خشمگین که شجاعانه به دل جنگ با آلبرت وسکر (آنتاگونیست سری Resident Evil) میزند! با این اوصاف، ما باید چه تصوری از کریس ردفیلد در فیلم جدید Resident Evil داشته باشیم؟ هر چه که باشد، قطعا ونتورت میلر نیست!
وقتی او در نقش کریس وارد یک اتاق میشد، انگار یک گربه برای جستجو وارد اتاق شده است. تنها کاری که او میکرد این بود که به آرامی با یک تپانچه وارد اتاق میشد تا شخصیتهای بعدی به دنبال او وارد شوند. این تنها کاری بود که میلر در نقش کریس ردفیلد انجام میداد.
3. فیلم Street Fighter - رائول هولیا در نقش ام بایسون - ژان کلود ون دام در نقش گایل
سومین رتبه فیلم اقتباس شده از بازیها را به اولین فیلم لایو اکشن Street Fighter اختصاص میدهیم که در سال 1994 میلادی (مصادف با 1372 شمسی) به روی پردههای سینما رفت. دو بازیگر مطرح در به جای قهرمان و ضد قهرمان این فیلم ایفای نقش میکنند. ژان کلود ون دام (که در ایران به فرانکی معروف است!) به جای گایل و رائول هولیا به جای اِم بایسون ایفای نقش کردند (لازم به ذکر است که این فیلم، آخرین هنرنمایی رائول هولیا است. او در سال 1994 درگذشت). در یکی از مهمترین صحنههای فیلم که گایل و ام بایسون با هم مبارزه میکنند، این دو مقابل هم قرار گرفتند اما در مورد عملکردشان باید بگویم که یکی از دیگری بدتر بود!
احتمالا میدانید که ام بایسون آخرین نبرد در Street Fighter است و به عبارتی، غولآخر این بازی مبارزهای به حساب میآید. رائول هولیا در این فیلم طوری بازی میکند که حسابی سوپرمن را شرمندهی خود کرده است! البته شاید هم خیلی دوست داشت که جای کاپیتان آمریکا ایفای نقش کند اما به هر حال، بازی او شباهتی به ام بایسون نداشت!
در طرف مقابل وضعیت ژان کلود وان دام بهتر است. چرا که تا حدودی ون دام از شخصیت گایل شناخت دارد اما باز هم اصلیترین مشکل این است که هیچ یک از این دو نفر، به طور کامل به منبع الهام شخصیتها احترام نمیگذارند.
به هر حال این دو نفر با تمام کم و کاستیها، یک مبارزه جذاب و اکشن را به نسبت استانداردهای دهه 90 میلادی خلق کردند که قطعا برای هر بینندهای را به وجد میآورد اما باز هم تاکید میکنم تنها مشکل این مبارزه، این است که آن چه که از Street Fighter انتظار داشتیم، نبود.
2. فیلم Prince of Persia: The Sands of Time - جینک جیلنهال در نقش شاهزاده ایران
ساخت این فیلم را والت دیزنی پیکچرز به عهده گرفت. تلاش والت دیزنی این بود که هویت شاهزاده ایران را جذابتر کند و کمی تغییر در او ایجاد کند. در همین راستا، به رغم این که این فیلم با اقتباس از نسخه 2003 بازی به همین نام ساخته شده بود، اما سازندگان فیلم شاهزاده ایران تصمیم گرفتند تا لباس نقش اول این فیلم را از بازی Prince of Persia: Warrior Within قرض کنند!
در نهایت اتفاقی که افتاد این بود که جیک جیلنهال (Jake Gylenhaal) تبدیل شد به کسی تلاش زیادی میکند تا به لحاظ ظاهری شبیه شاهزاده ایرانی واقعی باشد. به هر حال جیک جیلنهال باید میدانست که فیلم Prince of Persia، فیلم Nightrawler نیست که با آن لهجه انگلیسیاش و کُندی حرکاتش بتواند جان خود را نجات دهد.
جیک جیلنهال بیشتر شبیه کسی است که شاهزاده ایرانی را خیلی دوست دارد؛ ولی میتواند او را دوست داشته باشد و به نظر من هرگز نمیتواند مانند او رفتار کند. به رغم این که او پیش از شروع فیلمبرداری، تمرینهای ورزشی مختلفی را پشت سر گذاشت اما باز هم در بسیاری از صحنهها، تماشاگران از دیدن حرکات او یا عصبانی شدند یا خندهشان گرفت؛ در صورتی که Prince of Persia به هیچ عنوان یک فیلم طنز یا خنده دار نیست!
1. فیلم Super Mario Bros. - باب هاسکینز در نقش سوپر ماریو - جان لگویزامو در نقش لوییجی
خودِ باب هاسنکینز (Bob Hoskins) در مورد این فیلم گفته: "بزرگترین اشبتاهی بود که آن را انجام دادم" و از این فیلم تحت عنوان یک کابوس(!) یاد کرده است. حالا خودتان حسابش را کنید که با چه فیلمی طرف حساب هستیم. به همین دلیل است که بدترین فیلم اقتباس شده از بازیها را به فیلم Super Mario Bros. اختصاص دادیم که سال 1993 میلادی به روی پردههای سینما رفت؛ فیلمی که باعث شد نینتندو دیگر سعی خاصی جهت عرض اندام در سینما نداشته باشد.
درست است که دنیای سوپر ماریو دنیای خشک و جدی نیست اما لباسهای رنگی که برای ماریو و لوییجی در این فیلم در نظر گرفته شده و باب هاسکینز و جان لگویزامو آنها را بر تن کرده اند، اصلا آن چیزی نیست که میخواهیم ببینیم و اشتباهات فیلم از همین جا شروع میشود.
کاری به طرز صحبت کردن بازیگران نداریم اما اخیلی از تصمیمات فیلم به اشتباه گرفته شد. به نظر من گومباها همان اراذل و اوباش دنیای سوپر ماریو خیلی بهتر از دشمنان ماریو و لوییجی در این فیلم بودند؛ همچنین باوزر، خیلی بهتر از آن دانیاسور مسخرهای است که در فیلم دیدیم.
در مورد سایر مسائل فنی فیلم هم صحبتی نمیکنم اما نتیجه، این شد که فیلم Super Mario Bros. با نینتندو کاری کرد که این شرکت ژاپنی برای همیشه با دنیای سینما در ایالات متحده آمریکا، خداحافظی کند.
این فقط 8 فیلم اقتباس شده از بازیها بود که شخصیتهای بزرگ را به زوال کشیده است. ممکن است فیلمهای دیگری که از سایر بازیهای ویدئویی، رمانها و حتی فیلمهای قدیمی اقتباس شده، وجود داشته باشد که شخصیتهای بزرگ و محبوب شما را تخریب کرده است. اگر در این مورد نظری دارید، با ما به اشتراک بگذارید.
سلام
از فیلم های بالا هیتمن و شاهزاده ایرانی رو دیدم و حداقل در اون ۲ مورد باهاتون موافق نیستم.بد نیست فیلم بازی هارو هم ببینیم
سلام مرسی از مقاله ارزشمند و مفیدتون!