نقد و بررسی بازی Resident Evil 2 Remake
رسانه کلیک – بازآفرینی یکی از بزرگترین بازیهای ژانر ترس و بقا، برای کمپانی بزرگی مانند کپکام اصلا کار راحتی نبود، اما حالا با اثری طرف هستیم که نه فقط بازسازی یک محصول کلاسیک، بلکه تعریفی دوباره برای ژانر وحشت در دنیای گیم است. با کلیک و بررسی بازی Resident Evil 2 Remake همراه باشید.
شاید هیچکس تصور نمیکرد که بازآفرینی بازی کلاسیک Resident Evil 2 تا این حد وحشتناک، محبوب و موفق ظاهر شود. Resident Evil 2 Remake از همان پردهی آغازین بازی شما را حتی به یک همبرگری که رانندهی کامیون خسته درحال نوشجان کردناش است، مجذوب میکند و به مخاطب نشان میدهد با داستانی گسترده و شخصیتهایی تاثیرگذار رو به رو هستیم. یکی از ویژگیهای اصلی RE2 این است که سازندههای بازی با استفاده از جلوههای واقعگرا و بازیگران و صداپیشگان به جا، در کنار کارگردانی صحیح و تاثیرگذار، نقش کوچکترین و گذراترین کاراکترها را هم مهم میکند و باعث میشود تا مخاطب در لحظه، با شخصیتها همزادپنداری کند. من حتی با آن همبرگر هم همزادپنداری کردم، چه رسد به موجودات زنده و مردهی بازی.
خلق روح در یک بازی ویدیویی به مراتب سختتر از ساخت جلوههای بصری و صوتی پر زرق و برق است. کاری که سازندگان RE2 در نهایت قدرت و صلابت از پساش برآمدهاند
خلق روح در یک بازی ویدیویی به مراتب سختتر از ساخت جلوههای بصری و صوتی پر زرق و برق است. کاری که سازندگان RE2 در نهایت قدرت و صلابت از پساش برآمدهاند. گیرایی بازی در اتمسفرهای مخوف، لحظات شوکآور متعدد در کنار گرافیک واقعگرایانه چه در پوست و استخوان شخصیتها به خصوص زامبیها، و چه در آجر به آجر محیط بازی، شیمی خارقالعادهای را پدید آورده که من اسم آن را «کابوس گریزناپذیر دوستداشتنی نفرتانگیز» گذاشتهام.
در لحظه به لحظهی تجربهی RE2، حس میکردم که در کابوسی منزجرکننده گرفتار شدهام که از یک سو تصمیم داشتم هر چه سریعتر از آن فرار کنم و سمتاش نروم، و از سمت دیگر به طرز بیمارگونهای تمایل داشتم تا بیشتر و بیشتر در مرداب گندیدهی این کابوس خونین غرق شوم و ته و تویش را در بیاورم. حس ترس، استرس، اضطراب و پرشهای ناگهانی که بعد از چند ساعت بازی مستمر، هر کسی را میتواند به افسردگی و شل شدن عضلاتش بکشد، نتیجهای است که بازیسازان مریض کپکام به دنبالاش هستند و در راه رسیدن به این هدف موفق بودهاند.
دیدار دوباره با راکون سیتی، جهنمی که شرکت دارویی فاسد آمبرلا در این شهر به پا میکند و ملاقات با کلیر ردفیلد و لیان اس کندی جوان، آنقدر نوستالژی، هیجانانگیز و باحال است که خواب از سرتان میپراند و مخاطب را تا مرز جنون پای بازی میخکوب میکند. پرداخت به شدت خوب به شخصیتهای اصلی بازی، پردهی آغازین کار شده و ورود تاملبرانگیز کاراکترها به راکون سیتی، نشان میدهد که سازندگان بازی چقدر اصرار دارند تا از تمام امکانات نسل هشتمی استفاده کنند تا داستان، شخصیتها و هر آنچه که میبینیم و حس میکنیم، گسترده و پهن کنند. تکامل شخصیتی لیان و کلیر در طول بازی با اینکه سرعت زیادی دارد، اما لمس میشود. میانپردههایی که کمک میکنند تا دیالوگهای خوب و تمیز کاراکترها را بشنویم، ارتباطاتی که شکل میگیرد را لمس کنیم و قدم به قدم با داستانی که به قعر جهنم آمبرلا، سلاحهای بیولوژیکی و هیولاهای مرگبار میرود، همراه شویم.
Resident Evil 2 Remake به طرز بیرحمانهای نه تنها ترس و اضطراب را به رخ مخاطب میکشد و با او تعارف ندارد، بلکه بیخیال لحظات احساسی نمیشود و در سکانسها و پلانهایی، عمیقا قلب بازیکن را هدف قرار میدهد تا حسی، بیکار در وجود گیمر باقی نماند.
Resident Evil 2 Remake به طرز بیرحمانهای نه تنها ترس و اضطراب را به رخ مخاطب میکشد و با او تعارف ندارد، بلکه بیخیال لحظات احساسی نمیشود و در سکانسها و پلانهایی، عمیقا قلب بازیکن را هدف قرار میدهد تا حسی، بیکار در وجود گیمر باقی نماند. رزیدنت ایول ۲ سعی و تلاش بازیسازانی است که تلاش کردهاند این اثر، یک بازیابی و بازسازی ظاهری نباشد، بلکه پوستاندازی کت و کلفتی برای ژانر وحشت و بقا محسوب میشود که قطعا و مطمئنا، به هدف آیندهی مجموعه تنظیم شده است. با این وجود، سازندگان بازی تعادل نسبتا عادلانهای را برای حفظ المانهای نوستالژی و شناسنامهای رزیدنت ایول در کنار اضافه کردن چیزهای جدید برقرار کردهاند.
یکی از تفاوتهای مشهود Resident Evil 2 Remake، استفاده از دوربین رویشانه و عمدتا پشت کاراکتر است. دوربین و تنظیماتی که کپکام بالاخره به استانداردترین حالت ممکناش رسید. تحرکات و جایگیری دوربین بازی نه به مبتدیانه (در زمان خودش خلاقانه) Resident Evil 4 و 5 است، نه به بیبند و باری نسخهی ششم. بلکه حالا با سرعتی عادلانه و رو فرم میتوانید بدوید، در حال راه رفتن شلیک کنید، بچرخید و کنترل آزادانهای به دوربین داشته باشید. کار با سلاحهای بازی به نسبت بازیهای تیراندازی سوم شخص مقداری سفتتر و پر خطاتر است که آن هم برای القای حس ترس و اضطرابی است که به شخصیت داخل بازی تزریق میشود. اما این سنگینی به اندازهی بازیهایی مانند The Last of Us نیست و دست گیمر برای تحرکات سریعتر باز است. این نشان میدهد که سازندگان بازی به دنبال استانداردسازی به سبک و سیاق خودشان هستند و نمیخواهند مورد قیاس با سایرین قرار بگیرند.
از سوی دیگر، سیستم کولهپشتی ساز و کاری قدیمی و نوستالژی خاص خودش را دارد، اما دسترسی لحظهای به سلاحها تدارک دیده شده و این باعث میشود استایل گیمپلیتان منحصر به خودتان باشد.
یک ایرادی که میتوان به روند گیمپلی و مبارزات در Resident Evil 2 Remake وارد کرد این است که بازی در لحظه شما را احمق فرض میکند و نشان میدهد همانطور که میتواند تاثیرگذاریهای منطقی و حساب شده با استفاده از هر المانی داشته باشد، توانایی متعجب کردن گیمر را هم به خاطر کمبودهایی مسخره دارد. کافی است در طول بازی هیچ مهماتی نداشته باشید، چاقو و نارنجک هم در اختیار نداشته باشید تا متوجه شوید شخصیت داخل بازی به هیچ دردی نمیخورد و تنها کاری که میتواند انجام دهد، دویدن و طعمه شدن است! بازی میتوانست یک سیستم درگیری تن به تن جمع و جور و استفاده از دست و پا اضافه کند تا نه به هدف کشتن دشمنان، بلکه گریختن از آنها مورد استفاده قرار گیرد. این معضل بیشتر در حالت Hardcore بازی احساس میشود و کار شما را به شدت سخت میکند. البته شاید بهونهی سازندگان بازی این باشد که آنها تصمیم داشتهاند تا محدودیتهای نوستالژی هم در بازی حس شود، ولی خب، با توجه به سابقهی سری بازیهای RE در پیادهسازی سیستمهای تعاملی و مبارزات تن به تن، انتظار میرفت در RE2 Remake شاهد پیشرفت آنها و ارائهی نسخهای جدید باشیم نه اینکه از ریشه حذف شوند!
معمای کتابخانه ناتوانی غیرعقلانی شخصیت بازی را بیشتر از هر چیزی به رخمان میکشد!
حالا که به یکی از ایرادهای بازی اشاره کردم، بد نیست به نکتهای دیگر هم بپردازم و آن پازل احمقانهی کتابخانه است. اگر نسخهی کلاسیک را بازی کرده باشید، این معما تا حد بسیار زیادی معقولانه بود، اما در نسخهی بازسازی، چیندن ردیفهای کتابخانه مساوی با هموار شدن راهی برای رسیدن به دربی به خصوص است. فاصلهای که اگر شخصیت بازی توانایی پرش داشت، به راحتی میتوانست به آن دسترسی پیدا کند. جالبتر وقتی میشود که حتی اگر یکی از ردیفهای کتابخانه را تکان ندهید و باقی را کنار هم بچینید، شخصیت داخل بازی حتی توانایی پرش از یک فاصلهی سی سانتیمتری را هم ندارد. خودتان قضاوت کنید!
با ورود زامبیهای پر سرعت و مرگبار دنیای World War Z، عملا به این نتیجه رسیدم که زامبیهای شل و ول راکون سیتی و آنهایی که مبتلا به ویروس تی هستند، به هیچ دردی نمیخورند و به راحتی میتوان یا آنها را دور زد یا با یک هدشات تلفشان کنیم. اما همین تفکر به عنوان سلاح استفاده شد و ما در کمال ناباوری با زامبیهای شل و ولی در RE2 Remake رو به رو شدیم که به این راحتیها نمیمیرند و حتی هدشاتهای متعدد باعث نمیشود جا در جا بمیرند. ریخت و قیافهی کثیف و لزج زامبیها، به خصوص وقتی مورد اصابت گلوله قرار میگیرند و تکتک اعضای بدنشان با انبوهی از گوشت و خون لجنوار قطع میشود و میپاشد، آنقدر کثافت و منزجرکننده است که ترس و وحشت را به راحتی به مخاطب القا میکند و وای به حال وقتی که نزدیکتان شوند و گرفتارشان شوید.
طراحی و پیادهسازی زامبیها، نوع درگیریشان با شما، تلاش رقتانگیزشان برای رسیدن به گوشت و پوست تازهتان حتی وقتی دست و پایشان قطع شده است، خشونت و وحشت افسارگسیخدهی بازی را نشانتان میدهد. تک به تک اعضای بدن دشمنان میتواند تکه تکه شود و بسته به قدرت سلاحی که در اختیار دارید، تعاملتان با زامبیها متفاوت خواهد بود. قطعا رد کردن آنها با استفاده از شلیک به پاهای زامبیها و فلج کردنشان بهترین راهی است که پیش رویتان قرار دارد تا مهمات کمتری خرج کنید. البته با شاتگان میتوانید از فاصلهی نزدیک خدمت کلهی زامبیها برسید، با این حال زامبیهای Resident Evil 2 سرسختتر از آن چیزی هستند که تصور میکنید.
حضور Mr.X در راهروهای ادارهی پلیس راکون سیتی میتواند به راحتی تعادل ذهن و دستتان را به هم بریزد و کاری کند که تمرکزتان برای پیمودن مسیرهای مختلف به جهت حل کردن پازلها و خارج شدن از معرکه، به هم ریخته شود.
به دشمنان اشاره کردم، به سراغ گل سرسبدشان میرویم. آقای ایکس! تایرنت قوی هیکل، خوشتیپ، مصمم و وحشتناکی که حضورش در بازی، رعشه به تنتان میاندازد. حضور این تایرنت در راهروهای ادارهی پلیس راکون سیتی میتواند به راحتی تعادل ذهن و دستتان را به هم بریزد و کاری کند که تمرکزتان برای پیمودن مسیرهای مختلف به جهت حل کردن پازلها و خارج شدن از معرکه، به هم ریخته شود. نکتهی جالب قضیه اینجا است که Mr.X در نسخهی کلاسیک بازی، از سناریوی دوم خدمت گیمر میرسید و حالا در بازسازی، سازندگان از ابتدا این تایرنت وحشی را به جانتان میاندازند تا کلکسیون ترس و وحشت بازی را با حضور این جنتلمن عجیب رنگارنگ کنند!
یکی از ایراداتی که نتوانستم در قبال مستر ایکس از آن بگذرم، محدودیتهای مشهود و گاه احمقانهای است که او در دسترسی به برخی اتاقها و محیطها دارد. به طرز عجیبی، داخل برخی اتاقها و محیطها نمیشود که خب شاید با خود بگویید این محیطها برای فرار و استراحت گیمر از شر Mr. X تدارک دیده شده، اما وقتی منطقیتر به قضیه نگاه میکنیم متوجه میشویم که میشد این کار را جور دیگری انجام داد و امکان دسترسی مسترایکس به همهی محیطها در شرایط دیگری وجود داشت. شاید با این کار، درجهی ترس و استرس از وجود این هیولا خیلی بالاتر میرفت.
مستر ایکس را میتوان یکی از اصلیترین دلایل خوشکیفیت بودن بازآفرینی Resident Evil 2 دانست، اما باسفایتهای بازی در کنار دشمنان قدرتمندی مانند لیکرها و آن هیولاهای فاضلابی، تا آزمایشگاههای مخوف آمبرلا و موجودات عجیبی که انتظارتان را میکشند، همگی از طراحیهای منحصر به فردی برخوردار هستند و چالشهای به خصوص خود را برای شخصیتتان به همراه دارند.
سنگبنای ارتباط عاطفی ادا و لیان در نسخهی بازسازی قویتر و پرپیمونتر نشان داده میشود و لحظات جالبتوجهی را برای ما رقم میزنند.
برمیگردم به شخصیتهای داخل بازی، و آنهایی که از درجهی اهمیت بیشتری به نسبت برخی کاراکترهای گذرا برخوردار هستند. مهمترین این شخصیتها، مامور ادا وانگ است. یکی از دوستداشتنیترین، مرموزترین و مارموزترین شخصیتهای تاریخ سری بازیهای Resident Evil که اولین بار او را در نسخهی کلاسیک همین بازی ملاقات کردیم. ادا در نسخهی بازسازی هم نقش پررنگی دارد و ویژگیهای جیمزباندی جالبی به او اضافه شده است. بیانصافی است اگر از طراحی بینقص و جذاب این شخصیت چه از لحاظ ظاهری و چه اثرگذاریهای روحیاش چیزی نگم. سنگبنای ارتباط عاطفی ادا و لیان در نسخهی بازسازی قویتر و پرپیمونتر نشان داده میشود و لحظات جالبتوجهی را برای ما رقم میزنند.
در سوی دیگر، شری برکین، دختر ویلیام برکین را داریم که این شخصیت نیز در نسخهی بازسازی دارای جزئیات بیشتری است و بیش از پیش میتوان با او ارتباط برقرار کرد و لحظات جالبی را هم با وی داشته باشیم. در کل، Resident Evil 2 Remake از پس شخصیتپردازیها در دنیایی وحشی و در سبک و سیاقی که نمیتوان ریتم را فدای عمقگرایی شخصیتها کرد، برآمده است. حتی شخصیت سروان ماروین براناگ به لطف بازیگر با استعدادش، صداپیشگی و برخوردهای تاثیرگذاری را از خود نشان میدهد که محال است از یاد برود.
بیراه نیست که بگم نیمی از لذت بازی، در صداگذاری و موسیقی فوقالعادهای است که سازندگان بازی با وسواس عجیبی، به خورد جز به جز بازی دادهاند. حضور زامبیها و دشمنان، محیطسازی عالی و ادغام آنها با موسیقی دلهرهآور در پسزمینه، چنان معجون دیوانهکنندهای ساخته و پرداخته میکند که به راحتی در روح و روان مخاطب نفوذ میکند. شاید یکی از بهترین قطعات بازی را در لحظهی حضور Mr. X بشنویم که به شدت ریتم بازی را بالا و تپش قلب را تندتر میکند.
Resident Evil 2 Remake به شدت بازی خوشساختی است و ایرادات فنی آنقدر جزئی هستند که اصلا به چشم نمیآیند. بهروزرسانی اولیه بازی که ۵۰۰ مگابایت حجم داشت، گواه این موضوع است که روند ساخت بازی وسواسگونه، با دقت و ظرافت طی شده است. پس خیالتان راحت باشد که ایراد فنی و باگ باعث نمیشود تا اثری در تجربهی کلیتان شود چون واقعا وجود ندارند!
ارزش تکرار Resident Evil 2 Remake به مانند سایر نسخههای موفق این مجموعه، بسیار بالا است و این را تا حد زیادی مدیون حالتهای جدیدی است که با به پایان رساندن بازی باز میشوند.
ارزش تکرار Resident Evil 2 Remake به مانند سایر نسخههای موفق این مجموعه، بسیار بالا است و این را تا حد زیادی مدیون حالتهای جدیدی است که با به پایان رساندن بازی باز میشوند. در عمل، شما میتوانید ۴ بار بازی را در سناریوهای A و B دو کاراکتر کلیر ردفیلد و لیان اس کندی به پایان برسانید. با اینکه در سناریوی B، حفرههای داستانی به شدت احساس میشود، اما تجربهی راهها و چالشهای متفاوت بسیار لذت بخش است. از سوی دیگر، حالتهای مختلف دیگری برای بازی به غیر از خط داستانی اصلی باز میشوند که از مهمترین آنها میتوان به 4th Survivor اشاره کرد. در این حالت، مخاطب در نقش مامور هانک قرار میگیرد و باید بتواند از فاضلاب خود را به جلوی درب ادارهی پلیس راکون سیتی برساند. این مسیر پر از زامبی و دشمنان مختلف است که هیجان این مسیر را دو چندان میکند.
بازی Resident Evil 2 Remake نمونهی بارزی از بازآفرینی یک اثر کلاسیک به سبک و سیاق امروزی در عین وفاداری به المنهای ریشهای است. ریشههایی که به واسطهی قدرت پردازشی و سختافزار بهتر از گذشته، در کنار تجربیات بالای سازندگان و تصفیه المانها و ویژگیهای بازیهای قبلی، بسیار قدرتمند ظاهر شدهاند. واقعگرایی استفاده از سلاحهای بازی و سختی شلیک به دشمنها در کنار وجود المانهای نوستالژی مانند صندوقچه و دستگاه تایپ و هربهای بازیابی سلامتی و صد البته، ایستراگهای جذاب، همه و همه گیمر را بین گذشته و حال گیر میاندازد و کابوسی که به مخاطب القا میشود، اثری خلق کرده که به راحتی میتواند سنگ بنای سفت و محکمی برای آیندهی مجموعه، به خصوص Resident Evil 8 باشد.
درود بر شما گرامی ، ممنون بابت نقد این بازی ، خسته نباشید ، خیلی خوب بود.
فقط من نتونستم ویدیورو دانلود کنم ، مشکلش چیه ؟