نقد و بررسی فیلم ROMA

رسانه کلیک - عرضه‌ی فیلم ROMA، اثری از کارگردان معروف آلفونسو کوارون فرصتی به ما داد تا با جدیدترین و یکی از متفاوت‌ترین آثار این فیلم‌ساز مطرح آشنا شویم و آن را مورد نقد و بررسی قرار دهیم. آیا این فیلم می‌تواند هر مخاطبی را راضی کند؟ با بررسی ویدیویی و متنی فیلم ROMA در ادامه همراه باشید.

نقد و بررسی فیلم ROMA

الفونسو کوارون با فیلم جدیدش روما، هیاهوی بسیاری را بین منتقدان و مخاطبان به پا کرده است. فیلمی که موفق شد در هفتاد و پنجمین دوره‌ی فستیوال فیلم ونیز به عنوان بهترین فیلم، برنده‌ی شیر طلایی شود. از همان موقع و بین کسانی که موفق شده بودند فیلم را در اولین اکرانش ببینند، نقطه نظرهای متفاوتی به راه افتاد؛ خیلی‌ها روما را فیلم متوسطی می‌دانستند که زیاد از حد به آن، بها داده شده و عده‌ای آن را بهترین فیلم امسال می‌دانستند. حتی کار به جایی رسید که گیلرمو دل‌تورو، فیلم ساز هم وطن کوارون،از روما به عنوان یکی از پنج فیلم محبوبش در کل تاریخ سینما یاد کرد. به تازگی دو انجمن منتقدان نیویورک و لس آنجلس و همینطور مجله معتبرسایت اند ساند، روما را بهترین فیلم سال ۲۰۱۸ معرفی کردند. فیلمی که در سه رشته‌ی بهترین فیلم‌نامه، بهترین کارگردانی و بهترین فیلم خارجی زبان در گلدن گلوب، نامزد دریافت جایزه شده است. از ماه سپتامبر تا به امروز ثانیه شماری می‌کردم تا فیلم با کیفیت خوب منتشر شود تا ببینیم که کوارون چه کرده و دلیل این همه بحث و جدلی که پشت فیلم راه افتاده، برای چه بوده است.

فیلم Roma قاب‌بندی‌ها و شیوه‌ی فیلم‌برداری فیلم ROMA درخشان و چشم‌گیر است.

وقتی به تیتراژ انتهایی فیلم، چشم دوخته بودم، حس پارادوکسی مرا فرا گرفته بود. از طرفی مات و مبهوت مانده بودم از حجم این همه هنرمندی در اجرا و داشتم کوارون را به عنوان یک تکنسین بزرگ ستایش می‌کردم و از طرفی آه و حسرتی به همراه داشتم که چرا این همه تلاش به طور کامل به بار ننشسته است. روما در انتها، برایم شبیه به یک جاده‌ی دو طرفه بود که یک سمتش راهی بهشت می‌شد و سمت دیگرش رهسپار جهنم. همزمان هم تحسینش می‌کردم و هم برایم ملال آور بود.

چرا روما فیلم خوبی است؟

فیلم‌ روما نمایشی شاعرانه و نئورئالیسمی از منطقه‌ی روما واقع در مکزیکو سیتی است، جایی که الفونسو کوارون در آنجا بلوغ پیدا کرده و ادای دینی می‌کند به تجربیات و خاطرات واقعی‌ش در دوران کودکی

فیلم‌ روما نمایشی شاعرانه و نئورئالیسمی از منطقه‌ی روما واقع در مکزیکو سیتی است، جایی که الفونسو کوارون در آنجا بلوغ پیدا کرده و ادای دینی می‌کند به تجربیات و خاطرات واقعی‌ش در دوران کودکی، لوکیشن فیلم در جایی است که فیلم‌ساز در آنجا رشد پیدا کرده و برای‌مان همزمان از زخم‌های شخصی و دردهایش و نوستالژی کودکی‌اش حرف می‌زند. داستان فیلم بیانگر زندگی یک خانواده‌ی پر جمعیت طبقه‌ی متوسط شهری‌ست که با دو خدمت کار به نام‌های کلئو و آدله، زندگی می‌کنند. خانواده و خدمت کارهایی که به گفته‌ی فیلم‌ساز دقیقا از روی زندگی شخصی خودش اقتباس شده‌اند. اتفاقات فیلم در اوایل دهه‌ی ۱۹۷۰ روایت می‌شود و بیانگر واقعیت‌های شرایط اقتصادی، فرهنگی، فسادها و آداب و رسوم مردمان مکزیک در آن دوران است. مهم‌ترین اتفاقات و سکانس‌های فیلم یعنی آتش سوزی در شب جشن خانوادگی، اتمسفر سنگین اردوگاه نظامی برای آموزش به افراد و هم‌چنین فاجعه‌ی قتل عام مردم توسط سربازان در فاجعه‌ی کورپوس کریستی، دقیقا از روی خاطرات کوارون بازگو شده است و حالتی مستند گونه اما آمیخته با احساسات و برداشت‌های شخصی دارند. فیلم به صورت سیاه و سفید و با فرمت ۶۵ میلی متری دیجیتال فیلم‌برداری شده است (توسط خود کوارون به عنوان مدیر فیلم‌برداری) تا حس و حال و فضا سازی چهل سال پیش منطقه‌ی روما بهتر درک شود.

خیره کننده‌ترین وجه فیلم، فیلم‌برداری‌ا‌ش است که در هیچ لحظه‌ای کلوزآپ از کاراکترها نمی‌گیرد و سعی می‌کند زیاد به شخصیت‌ها نزدیک نشود و صرفا ایستا و نظاره‌گر است. قاب بندی‌ها بسیار چشم نواز و عریض است و تا جایی که می‌شود از کات خبری نیست. فقط کافیست نگاه کنید به سکانس دلهره آور ساحل و نجات بچه‌ها از دریا که چگونه این پلان/سکانس طولانی متحیرمان می‌کند یا سکانس تاثیر گذار زایمان کلئو با آن همه تاکیدی که روی جزئیات رئالیسمی دارد.

فیلم Roma شاید فیلم Roma آنقدر برای مخاطب غیرمکزیکی قابل درک نباشد چرا که بیشتر به تجربیات و ذهنیت آلفونسو کوارون از جایی که بزرگ شده می‌پردازد.

چرا روما فیلم خوبی نیست؟

روما انگار تقدیم شده به تمام زنان زجر کشیده‌ی تاریخ، اگر بتوانید یک ساعت اولیه‌ی فیلم را که خیلی آرام و با آهستگی هرچه تمام‌تر پیش می‌رود را تحمل کنید، متوجه این نکته می‌شوید. حتی می‌توانم پیشنهاد کنم که نیمه‌ی اول فیلم را می‌توانید روی دور تند نگاه کنید و چیزی را از دست ندهید. سوفیا (مادر خانواده) و کلئو (خدمت‌کار) توسط مردهای زندگی‌شان، طرد می‌شوند. پدر خانواده، بعد از انجام یک ماموریت، دیگر به خانه برنمی‌گردد و دوست پسر کلئو، حاملگی او را قبول ندارد و بچه را انکار می‌کند، حالا که مردها از زیر بار مسئولیت، شانه خاله کردند، زن‌ها باید یک تنه بار همه چیز را به دوش بکشند اما درست در این لحظات که باید با آن‌ها همدردی کنیم، سرنوشت این دو زن برای‌مان مهم نمی‌شود، چرا که هیچ شخصیت پردازی‌ دقیقی صورت نگرفته و فقط می‌بینیم که این دو نفر بدون انگیزه و مثل مترسک از این صحنه به آن صحنه می‌روند و دست به اعمالی بی منطق و خالی از معنی می‌زنند.

این همه منفعل بودن شخصیت‌ها در یک فیلم بلند سینمایی واقعا مضحک و بی منطق است و چون فیلم کاری نکرده که پیوند احساسی و منطقی با کاراکترها برقرار کنیم، دغدغه‌هایشان را باور نمی‌کنیم و سرنوشت‌شان برای‌مان مهم نیست

به‌ عنوان مثال به کلئو دقت کنید که از خود اختیاری ندارد، وقتی می‌فهمد حامله است برایش اهمیتی ندارد، وقتی فرمین (دوست پسرش) او را در اردوگاه نظامی پس می‌زند باز هم مثل یک آدم بی اراده برایش اهمیتی ندارد، وقتی بچه‌اش مرده به دنیا می‌آید انگار بازهم اهمیتی ندارد و می‌گوید اصلا این بچه را نمی‌خواسته است. این همه منفعل بودن شخصیت‌ها در یک فیلم بلند سینمایی واقعا مضحک و بی منطق است و چون فیلم کاری نکرده که پیوند احساسی و منطقی با کاراکترها برقرار کنیم، دغدغه‌هایشان را باور نمی‌کنیم و سرنوشت‌شان برای‌مان مهم نیست. ای کاش این همه وسواس برای فیلم‌برداری و فضا سازی با یک فیلم‌نامه‌ی خوب، گره می‌خورد تا شاهد تلف شدن فیلم نبودیم.

شاید اگر شما یک شهروند مکزیکی باشید، تماشای اتفاقات تاریخی و مستند گونه‌ی فیلم برای‌تان جذاب باشد، در غیر این صورت، شاید حسی به آن‌ها نداشته باشید. سکانس طولانی جشن خانوادگی که به آتش سوزی ختم می‌شود، چه اهمیتی برای مخاطب دارد غیر اینکه حوصله بیننده را سر می‌برد و هیچ کاربردی در درام ندارد. اگر این سکانس را به کل از فیلم حذف کنیم، هیچ تغییری ایجاد نمی‌شود و چیزی را از دست نمی‌دهیم.

احتمالا در اواخر فیلم مکث می‌کنید و با خودتان می‌گویید که شاید یک فریب بزرگ خوردیم و روی موجی سوار شده‌ایم که پشت سر فیلم به راه افتاده، دلیل این همه به رخ کشیدن‌های کوارون در به تصویر کشیدن اتفاقات برای چیست؟ فیلم‌ساز سعی کرده همه چیز واقعی و رئال پیش برود ولی لحظه‌ای درنگ می‌کنیم، از خود جهان فیلم پرت می‌شویم و متوجه می‌شویم در حال تماشای قدرت‌نمایی کوارون در پشت دوربین هستیم و حس‌مان قطع می‌شود. حال تصمیم با شماست که انتخاب کنید در پایان یک شاهکار دیده‌اید یا فریب خورده‌اید.

ارسال نظر