لایه‌های پنهان خودکشی هنرمندان چیست؟

چرا هرازگاهی خبر خودکشی هنرمندان را می‌شنویم و به عبارت دیگر آیا خودکشی کردن واقعا در میان قشر هنرمند بیشتر است؟

لایه‌های پنهان خودکشی هنرمندان چیست؟

شخصیت‌های معروف و مشهور عموما به واسطه نوع شهرتی که پیدا می‌کنند، روی بخش بزرگی از جامعه تاثیرگذاری دارند و از میان طرفدارانشان افرادی پیدا می‌شوند که این شخصیت‌ها را الگوی زندگی شخصی و فردی خود قرار می‌دهند، کوچک‌ترین رفتار و گفتارشان را تقلید و تکرار می‌کنند و حتی پا را به حیطه زندگی خصوصی فرد هنرمند گذاشته و می‌خواهند از لحظه لحظه زندگی‌اش در پشت دوربین و پسِ صحنه باخبر باشند.

در سال‌های اخیر کم نبوده‌اند هنرمندانی که خبر درگذشتشان جامعه را در شوک فرو برده و موجب ناراحتی و حسرتمان شده است. هنرمندانی که برخی به دلایل طبیعی چون بیماری و کهولت سن و... از دنیا می‌روند و برخی‌های دیگر ناغافل و ناگهانی، به اصطلاح فرهنگمان جوان‌مرگ می‌شوند. ایران و غیر ایران هم ندارد و زود مردن تراژدی غمناکی است که مردمان جغرافیاهای مختلف را به یک اندازه در حسرت و اندوه فرو می‌برد.

اما چرا هرازگاهی خبر خودکشی هنرمندان را می‌شنویم و به عبارت دیگر آیا خودکشی کردن واقعا در میان قشر هنرمند بیشتر است؟

* این مطلب به هیچ عنوان در تایید خودکشی یا اقدام هیچ‌یک از هنرمندان و شخصیت‌های معروف و شناخته شده برای گرفتن و یا به خطر انداختن جانشان نیست.

چنانچه احساس می‌کنید به لحاظ روحی در وضعیت مناسبی نیستید، پیشنهاد می‌کنیم با یکی از نزدیکانتان یا یک پزشک متخصص صحبت کرده و در مواقع اورژانسی‌تر، با شماره تلفن 123 اورژانس اجتماعی تماس بگیرید.

خودکشی هنرمندان زیر بار سنگین خلق هنر

هنر از جمله نقاط اعتلای بشر است و در همه‌جای تاریخ، هنرمند از ارج و قربی والا برخوردار بوده و حتی در برخی فرهنگ‌ها و ادیان، هنری که هنرمند از خود به نمایش می‌گذارد به نوعی مشابه وحی و ارتباط با سرچشمه خلقت محسوب می‌شود.

رشته‌ها و مشاغل دیگر شاید از عهده هر کسی بربیایند و مثلا فرد با تمرین و ممارست بتواند حسابدار، برنامه‌نویس، کشاورز و غیره و غیره شود، اما هنر چیزی است که عموما آموختنی نیست و گرچه ظرایف و رموزش را می‌توان به مرور تجربه حاصل کرد، اما ایده و الهام اصلی چیزی است که با تجربه به دست نمی‌آید و اینجاست که هنرمند را از دیگر مردم و حتی هنرمندان دیگر متمایز می‌کند.

اما ممکن است هنرمند هم از نقطه‌ای به بعد، دیگر توان خلق هنر تازه‌ای نداشته باشد؛ اصطلاحی که گاه به آن خشک شدن چشمه هنر یا گم کردن الهام فردی می‌گویند. هنرمندانی که تا پیش از رسیدن به آن نقطه، معروف و مشهور بوده‌اند و یا طرفدارانی دارند که بی‌صبرانه منتظر تماشای هنر جدیدشان هستند، عموما در رسیدن به این نقطه صبر و پایداریشان را از دست می‌دهند.

تمام شدن منبع الهام و یا از دست دادن موقتی آن به بار سنگینی تبدیل می‌شود که موجب می‌شود هنرمند جانش را بگیرد.

فیلم سینمایی «پرسه در مه» ساخته بهرام توکلی در سال 1388 با بازی شهاب حسینی و لیلا حاتمی چنین داستانی دارد. هنرمندی که منبع الهامش را از دست داده است و نمی‌تواند اثر جدیدی خلق کند و همین فشار، بر کل بخش‌های دیگر زندگی‌اش تاثیر می‌گذارد.

خودکشی هنرمندان «پرسه در مه»؛ فیلمی که در آن از دست دادن منبع خلق هنر، موجب پریشانی هنرمند شده است

یکی شدن با هنر

از میان خودکشی‌های معروف هنرمندان، مواردی هم هستند که ریشه در اراده هنرمند جهت یکی شدن با هنرش دارند.

رد پای این اتفاق را در تاریخ، عموما در میان هنرمندانی دیده‌ایم که ناگاه متوجه شده‌اند بهترین و بزرگ‌ترین اثر هنری‌شان را خلق کرده‌اند و گویی صدایی از درونشان به آن‌ها می‌گوید دیگر در زندگی‌شان قادر نخواهند بود هنری در این سطح خلق کنند. اتفاقی مشابه آنچه در «قوی سیاه» (Black Swan) ساخته سال 2010 دارن آرنوفسکی که اسکار بهترین بازیگر همان سال را هم برای ناتالی پورتمن به ارمغان آورد، دیدیم.

خودکشی هنرمندان «قوی سیاه»؛ فیلمی در روایت لحظه‌ای که هنرمند فکر می‌کند به اوج هنرش رسیده است

نمونه معروف و جهانی دیگر، هیث لجر بازیگر معروف آمریکایی است که در سال 2008 پس از بازی در نقش معروف جوکر در فیلم «شوالیه تاریکی» (The Dark Knight) کریستوفر نولان، جان خودش را گرفت و از دنیا رفت. لجر آنقدری زنده نماند که موفقیت فیلم را در زمان اکرانش ببیند و حتی اسکار بهترین بازیگر مرد همان سال هم پس از مردنش به او اهدا شد، اما به نظر می‌رسید خودش از این موفقیت آگاه بود.

عده‌ای دیگر هم معتقدند یکی شدن با نقش جوکر، یکی از بزرگ‌ترین چهره‌های شرور سینما و تجربه یکی شدن با این نقش روی لجر که خودش شخصیتی آرام داشت، تاثیر گذاشت. در هر صورت دلیلش هریک از این دو مورد باشد، شکی نیست که بازی در این نقش لجر را به گرفتن جانش سوق داد.

خودکشی هنرمندان لحظه اعلام نام هیث لجر به عنوان برنده جایزه اسکار، درحالی‌که خودش در دنیا نبود تا جایزه‌اش را دریافت کند

مصائب هنر؛ از دیده شدن تا فراموشی

هنر و به ویژه هنرهای پرطرفدارتری چون سینما و تلویزیون و موسیقی، همچون دو لب شمشیر محسوب می‌شوند و دنیایی تلخ و شیرین دارند. دنیایی که به همان اندازه که شیرینی‌اش هیجان‌بخش است، می‌تواند تلخی نادری را هم به فرد هنرمند بچشاند.

بسیاری از ستاره‌هایی که زمانی معروف بوده‌اند، این تلخ و شیرینی را چشیده‌اند. روزگاری بوده که تشویق و تحسین می‌شدند و هواداران برای گرفتن امضا یا عکس یادگاری از آن‌ها صف می‌کشیدند و منتقدان هم روی خوش نشانشان می‌دادند و به اصطلاح ستاره‌شان در آسمان می‌درخشید.

اما پس از مدتی سوی درخششان کم می‌شد و رفته رفته طرفداران از اطرافشان خالی می‌شدند و حالا نوبت چشیدن طعم تلخ فراموشی و به حاشیه رفتن بود.

تحمل این فراموشی حتی برای آن‌هایی که ستاره نبوده‌اند هم دشوار است.

زهره فکور صبور که شب گذشته از دنیا رفت، در مصاحبه‌ای در تاریخ 7 مرداد 1396 با روزنامه جام‌جم گفته بود: «مدتی از فضای بازیگري دور شدم. واقعیت این است که متاسفانه وقتی بازیگر در نقشی بازی می‎کند، تا مدتی پیشنهادهای تازه کاري به طرفش سرازیر می‌شود اما این پیشنهادها عموما براي بازی در نقش‌هاي مشابه همان نقشی است که او اخیرا بازی کرده.»

این بازیگر با اشاره به اینکه به دنبال نقش‌های تازه‌تر بود، ادامه داده بود: «من فکر می‌کنم بزرگ‌ترین منتقد هر شخصی خودش است و احساس می‌کنم در انتخاب نقش‌های بعدی‌ام هربار باید معیارهای بیشتري را در نظر داشته باشم و چیزهایی تازه یاد بگیرم. لذا در بازیگری‌ام همیشه به دنبال آموختن هستم و متاسفانه پیشنهادهایی که می‌رسد عموما تکرار کارهاي قبلی است. کوشیده‌ام نقش‌هایی شبیه هم بازي نکنم و وقتی پیشنهادهای متفاوت و جذاب نمی‌بینم، ترجیح می‌دهم اصلا بازی نکنم. البته این قضیه موجب می‌شود خیلی زود از یادها بروی و مدت زیادی را بیکار بمانی.»

خودکشی هنرمندان مصاحبه مرحوم فکور صبور با روزنامه جام‌جم که در بخشی از آن به کم‌کاری و فراموش شدن اشاره کرده بود

نکته‌ای که مرحوم فکور صبور به آن اشاره کرد را در صحبت‌های بسیاری از بازیگران سال‌های دور و آن‌هایی که حالا سنی از آن‌ها گذشته است هم می‌بینیم. فراموشی حرف و درد مشترک این هنرمندان است.

فهرست هنرمندانی که جان خودشان را گرفته‌اند یا به هر دلیل دیگر در جوانی از دنیا رفتند، متاسفانه طولانی است و دلایلی دارد که برخی از آن‌ها در بالا ذکر شد. با این حال گرفتن جان تنها راه نجات نیست و باید راه دیگری را برای خلاصی از درد و رنجی که افراد در برهه‌هایی از زندگی تجربه می‌کنند، پیدا کرد.

امید است با شکستن تابوی صحبت نکردن از سلامت روان و همکاری هرچه بیشتر چهره‌های مختلف و همچنین روان‌پزشکان و روان‌شناسان و جامعه‌شناسان، در آینده کمتر شاهد چنین اخبار ناگواری همچون خودکشی هنرمندان باشیم.

ارسال نظر